خطرات زمانی زیاد است که حتی افکار یک فرد روح ابدی او را تهدید می کند، و فرد معتقد است که کسانی که در اعمال مسیحی خود عابدترین هستند، به طور خودکار گناهان پنهانی خود را خواهند دانست. ترس از جهنم یک انگیزه قوی برای کسانی است که به آن اعتقاد دارند.
زنان را در روابط توهین آمیز نگه می دارد، 5 مردم را تشویق می کند تا شواهد تکامل را انکار کنند، گروه های کاملی از غریبه های بی نام را به «دشمن» تبدیل می کند.
و جوانانی را که نمی توانند کنترل کنند که برای چه کسانی جذابیت عاشقانه و جنسی دارند، وحشت می کند. در این فصل 66 «خدا به من خواهد گفت»، من بررسی می کنم که چگونه مشارکت در کلیساهای مسیحی محافظه کار و عقاید جزمی بر همجنس گرایان کمربند کتاب مقدس که با آنها مصاحبه کردم، تأثیر گذاشت.
آنها توضیح دادند که تلاش های جدی و صمیمانه آنها برای آشتی دادن آشتی ناپذیرها: عشق خدا، نجات ابدی آنها و هویت آنها به عنوان مسیحیان خوب و اخلاقی با واقعیت تغییرناپذیر تمایلات همجنس خود باعث آسیب های روانی، معنوی و مادی عظیمی به آنها شد.
Can't Pray the Gay Away همجنسگراهای کمربند کتاب مقدس که من با آنها مصاحبه کردم در توضیح اینکه چگونه این بحران ایمان و هویت را تجربه کرده و مدیریت کرده اند (یا مدیریت نکرده اند) یکدیگر را تکرار می کنند. درک، که سفیدپوست، 39 ساله و ساکن لکسینگتون، کنتاکی است، به اشتراک گذاشت: «من سالها تمام کارهایی را انجام دادم که به این باور رسیده بودم که به خدا اجازه میدهد مرا به مردی مستقیم تبدیل کند، و خدا به این دعا پاسخ نداد.» سوزان، که سفیدپوست، 41 ساله و اهل کنتاکی جنوبی است، توضیح داد که سالها روحیهاش را سرکوب میکرد، زیرا «در تمام زندگیام به من گفته بودند که نمیتوانم خدا را در زندگیام داشته باشم و یک همجنسگرا باشم».
میستی، سفیدپوست، 24 ساله و اهل کنتاکی شرقی، میگوید: «آنقدر افکار هولناک درباره همجنسبازان پر شده بودم که حتی نمیتوانستم همجنسگرایان را با عشق و میل درک کنم. همجنسگرایی در دین بسیار شبیه به طاعون یا طاعون تلقی می شد. بسیاری از همجنسبازان «کمربند کتاب مقدس» که من با آنها مصاحبه کردم، به اشتراک گذاشتند که شنیدهاند که همجنسبازان گناهکار هستند و همجنسگرایی یک نفرتانگیز هفته به هفته در کلیساهایشان است. جنیفر محیط کلیسای پنطیکاستی خود را چنین توصیف کرد: واعظ درباره همجنس گرایی موعظه می کرد. او همیشه ما را با افراد به اصطلاح منحرف، مانند کودک آزارها و افراد افتضاح، گروه می کرد.
البته از آنجایی که نسبت به متفاوت بودنم احساس می کردم، احساس می کردم باید به محراب بروم و فقط دعا کنم و هر یکشنبه از خدا بخواهم که مرا ببخشد. و هر یکشنبه من زانو می زدم و فقط گریه می کردم و دعا می کردم. جنیفر در خانه منزوی خود در روستایی کنتاکی با کارولین، شریک 3 سالهاش، توضیح داد که او با افسردگی و خودکشی دست و پنجه نرم میکرد، با مردان قرار ملاقات داشت، برنامه جبرانکننده همجنسگرایان سابق مبتنی بر مسیحیت Exodus را امتحان کرد و میترسید. دوست داشتنی نیست.» مانند میستی، جنیفر به طور خاص گفت که اجتماعی شدن عمیق اولیه او با مسیحیت کمربند کتاب مقدس بر عزت نفس او تأثیر منفی گذاشته است.
به دلیل چیزهایی که در کلیسا آموخت، جنیفر گفت: «هیچ وقت فکر نمی کردم آنقدر خوب باشم که به بهشت بروم. هرگز فکر نمی کردم آنقدر خوب باشم که بتوانم شخص دیگری را راضی کنم. فکر می کردم هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت.» جنیفر سعی کرد "دعا کند همجنس گرایان را دور کند"، وارد مشاوره "خدا به من خواهد گفت" >> 67 مشاوره شد و بیش از ده سال در وزارتخانه های همجنس گرایان سابق شرکت کرد. هیچ کدام از این کارها مؤثر نبود و او گزارش داد که بیشتر افسرده شده و دست به خودکشی زده است.
جنیفر مستقیماً احساس افسردگی و مبارزه مداوم خود با عزت نفس پایین را به ترکیب آتش، گوگرد و همجنس گرا هراسی که در کلیسای خود جذب کرده بود نسبت داد. جنیفر توضیح داد: من اولین تجربه لزبین را در یک کمپ تابستانی داشتم. بعد از آن، مطمئن نبودم که همجنس گرا هستم یا نه. به دلیل پیشینه ای که در سن پنطیکاستی بزرگ شدم، فقط می دانستم که قرار است استاد گلوگاهی در جهنم کباب کنم و در تمام عمرم این را به من یاد داده اند. افسرده شدم، حتی گاهی خودکشی کردم. من نمی خواستم به جهنم بروم و فقط گیر کرده بودم.
برخلاف جاشوا، تأثیر مسیحیت کمربند کتاب مقدس بر عزت نفس جنیفر مستقل از دینداری آشکار خانوادگی بود. والدین جنیفر خود از کلیساهای بیتفاوت بودند و در حالی که میتوانستند فعالانهتر از مبارزات دخترشان با هویت جنسی حمایت کنند، به همین دلیل او را محکوم یا انکار نکردند. مشکل این بود که والدین جنیفر، مانند بسیاری از افراد در کمربند انجیلی، به اقتدار کلیساها و واعظان محلی در مسائل اجتماعی و اخلاقی خودداری کردند. این امر مانع از ارتباط آنها با افسردگی جنیفر با پیامهایی شد که او در کلیسا دریافت میکرد.
همجنسبازان «کمربند کتاب مقدس» که من با آنها مصاحبه کردم، توضیح دادند که درک مشترکی در خانوادهها و جوامع وجود دارد که حضور در کلیسا خوب است، مهم نیست که واقعاً چه اتفاقی میافتد، «شما را با خداوند نگه میدارد». از آنجایی که این انتظار جمعی وجود دارد که کلیسا مکانی امن و مقدس است، و کلیساها و اعضای جامعه اجتماعی شده اند تا از اقتدار رهبران کلیسا چشم پوشی کنند، بررسی انتقادی کمی در مورد محتوای موعظه ها، اقدامات کلیساها، یا وجود دارد.